سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روابط زناشویی

معیارهای انتخاب شریک ازدواج

 معیارهای انتخاب شریک ازدواج

11) معیارهای انتخاب شریک ازدواج

1. رضایت از سلسله مراتب . - اغلب این اتفاق به طور خودجوش اتفاق می افتد ، اعتماد به توانایی های شرکاء است. سلسله مراتب عادی به عنوان تعریف می شوند

 

متقارن:  مسئولیت و قدرت با یک پایه مساوی. مناطق محلول به همان شکلی که هستند تقسیم می شوند.

 

مکمل:  (از کلمه مکمل - مکمل) وقتی یکی از شرکا بالاتر باشد ، دیگری پایین تر است (ماتریس و پدرسالاری) ؛

 

 شبه مکمل: شبه ماتریاری ، شبه مردسالاری. در حقیقت یکی از شرکایی که خود را اصلی می داند ، یکی نیست. یکی دیگر از شرکا ، که در واقع اصلی ترین فرد است ، به وضوح این موضوع را نشان نمی دهد.

 

خطاهای زیر ممکن است رخ دهد:

 

یک حرفه ای بلندپرواز و بلندپرواز ، یک شوهر با ملیت قفقازی ، پیروان "خانه سازی" را انتخاب می کند.

 

یک زن می خواهد در حاشیه باشد ، معشوقه ، به مرد اعتماد کند و به عنوان یک شوهر مردی نرم و ناامن را انتخاب کند.

 

2. یک الگوی خوب از خانواده والدین با شریک زندگی.

به طور ناخودآگاه ، هر یک از شرکا یک خانواده والدین ایده آل دارند ، اما این بدان معنا نیست که شریک زندگی با این امر موافق است. هر یک از شرکا ، مانند گذشته ، ایده آل خود را دارد. چالش این است که الگوی خود را بسازید. از خانواده های والدین چیزی را که برای خودتان لازم دارید بردارید و چیزی را از خودتان اضافه کنید. الگوی والدین خانواده این است که والدین چگونه روابط خود را با یکدیگر ، با فرزندان برقرار می کنند ، سلسله مراتب ، توزیع مسئولیت ها و غیره چیست؟ خطرناک ترین چیز درصورتی است که هر دو شریک ایده ای از خانواده خوب نداشته باشند.

 

3. ازدواج مدنی (1 سال پوند). 

 

آنها می گویند سال اول سخت ترین است. در حقیقت ، امسال مانند گذشته ، به شما می آموزد که چگونه با هم زندگی کنید ، توانایی حل و فصل منازعات (ترجیحاً از طریق سازش) ، توانایی گوش دادن به یکدیگر و در نظر گرفتن خواسته ها و نیازهای یکدیگر را دارید. این در اصل سال قابل توجهی است. در یک ازدواج مدنی ، می توانید طولانی تر زندگی کنید. اگر شرکای زندگی در زیر یک سقف ، بودجه مشترک دارند - این نشان می دهد که این یک خانواده است.

 

4- قدرت خود را نسبت به شریک زندگی بیش از حد ارزیابی نکنید.

دیگر نیازی به امید برای حل کردن شریک زندگی ، نجات او یا آموزش مجدد نیست. اگر شریک زندگی مایل به آن نباشد ، آموزش مجدد شریک بی فایده است. اگر دختری شریک زندگی خود را که سوء استفاده از الکل را به عنوان شریک زندگی انتخاب می کند ، نباید انتظار داشت که این عادت را به نفع دختر کنار بگذارد. این همچنین شامل موارد خشونت است. به هیچ وجه نباید یک خانواده عادی دنباله آسیب شناسی "آزار دهنده" - "ناجی" - "قربانی" داشته باشد. به عنوان نمونه ، یک دختر دختری را که خودکشی می کند ، تهدید می کند اگر با او زندگی نکند (مظلوم). دختر به عنوان ناجی موافق است. در طول زندگی در کنار هم ، موقعیتهایی به وجود آمد که یک پسر دوباره و دوباره او را باج خواهی کرد. در پایان ، آن پسر هنوز خودکشی کرد. دختر قربانی است. اگر قدرت خود را بیش از شریک زندگی خود فراتر نمی گذارید ،

شرایط یک ازدواج موفق

5- سطح عمومی آموزش ، فرهنگ ، ادعاها.

اگر تحصیلات عالی دارید و شریک زندگی شما دارای تحصیلات متوسطه است و این برای شما مناسب است ، شاید این مهمترین چیز نباشد. در حقیقت ، با گرفتن آموزش عالی ، فرد رشد می کند ، یاد می گیرد که رشد و پیشرفت کند. در زوجین ، مشکلات وقتی بوجود می آیند که یکی از شرکا رشد می کند و دیگری مانند آن ، در جای خود باقی می ماند. این مشکلات در ایجاد ارتباط ، در درک یکدیگر مشکلاتی ایجاد می کند. همین امر در مورد فرهنگ فرهنگی ، توسعه معنوی ، جهان بینی نیز صدق می کند ... (در مورد سطح ادعاها ، یک زن و شوهر متاهل را مثال بزنید: من یک کت خز می خواهم ، اما انگشت نخواهم خورد ، در مورد ایده های مختلف درباره یک زندگی خوب).