سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روابط زناشویی

دیگر عصبانی نمی شوید راهنمای ضروری

دیگر عصبانی نمی شوید راهنمای ضروری

مرحله 1: وقتی عصبانی هستید ، تشخیص دهید

برخلاف تصور عامه ، عصبانیت محدود به لحظاتی نمی شود که خلق و خوی خود را از دست بدهید و در عصبانیت شدید.

 

عصبانیت هنگامی شروع می شود که احساسات منفی را در مورد چیزی یا شخصی جمع می کنید. هرچه احساس ناراحتی یا ناراحت تری داشته باشید ، عصبانیت بیشتری در درون شما گل می خورد ... تا گلدان سرریز شود و دیگر نتوانید دیگر آن احساس را نگه دارید.

 

چندین مرحله از عصبانیت وجود دارد

سطح خشم

 

این بدان معناست که اگر شما اغلب احساس تحریک یا ناامیدی می کنید ، گویا یک جانور هاری در درون شما قرار دارد ، فقط منتظر آزاد شدن هستید.

 

شما آن زمان بمب هستید ، در هر زمان آماده انفجار هستید. تنها چیزی که شما نیاز دارید این است: ( الف ) محرک اشتباه یا ب ) به اندازه کافی ناامیدی انباشته شده ، برای عصبانیت در مورد کسی یا چیزی.

 

در اینجا مقیاسی از مراحل مختلف عصبانیت وجود دارد که به شما کمک می کند تا بیشتر از عصبانیت خود آگاه شوید. آیا می توانید این مراحل مختلف را در خود تشخیص دهید؟

 

سطح 0 : آرامش . این مرحله ای است که خشم وجود ندارد. احساس آرامش و دلربایی می کنید.

سطح 1 : تحریک . این اولین سطح عصبانیت است. در اینجا ممکن است احساس ناراحتی کمی داشته باشید ، اما همچنان سرکوب است. (اگر بسیار عصبانی هستید ، می توانید از این سطح پرش کنید و مستقیماً به سطح 3 ، 4 یا 5 بروید).

سطح 2 : ناامیدی . این نقطه واسط بین دلخوری جزئی و عصبانیت واقعی است (سطح 3). شما ناامید هستید و این نشان می دهد. انکار ناامیدی در مقایسه با سطح 1 دشوارتر است.

سطح 3 :  خشم . ناامیدی شما تا جایی پیش رفته که در حال حاضر احساس عصبانیت می کنید. نه تنها این بلکه ناامیدی شما به حدی است که اکنون از نظر فیزیولوژیکی نیز تجلی می یابد. می توانید قلب تان را سریعتر ضرب کنید و تمام بدن در حال گرم شدن است.

سطح 4 : خشمگین . حالت عمیقی از عصبانیت. شما در این مرحله بسیار ناراحت هستید. در حالی که احساس عصبانیت می کنید ، هنوز کنترل خود را از دست نداده اید ... با این حال شما هنوز هم شفاف و قادر به کنترل اقدامات خود هستید اما برای مدت طولانی یک محرک دیگر و شما آماده هستید که همه آنرا خراب کنید.

سطح 5 : هاری . این همان است ، شما کنترل خود را از دست داده اید! شما قرمز می بینید و هیچ چیز نمی تواند شما را از حمله خشونت آمیز به دیگران باز دارد. این وضعیتی است که شما می گویید و کارهایی را انجام می دهید که معمولاً آنها را با خشم انجام نمی دهید.

شما معمولاً کجا ایستاده اید؟ چند بار وارد هر سطح می شوید؟ بالاترین سطح شما به چه میزان رسیده است؟

 

صرف نظر از پاسخ شما به هر سوال ، باید تلاش کنید تا به سطح 0 برسید ، زیرا این وضعیت طبیعی بودن ما است. هیچ کس با روحیه عصبانی متولد نشده است.

 

تنها دلیل عدم تحریک ، سرخوردگی ، عصبانیت یا عصبانیت در داخل این است که ( الف ) به دلیل گذشته ، وقایع سرکوب شده ای که در گلویمان باقی مانده است یا ب ) راهی برای اشتباه فکر کن

 

نقطه ( الف ) در مراحل شماره 2 تا شماره 4 مورد بررسی قرار می گیرد ، در حالی که نقطه ( ب ) در مرحله شماره 5 اصلاح می شود .

 

مرحله دوم: بدانید که چگونه باعث شروع عصبانیت می شوید

آیا می دانید عصبانیت شما برانگیخته است؟ آیا می دانید چه چیزی شما را عصبانی می کند ؟ چه چیزی شما را از شما دور می کند؟ چه چیزی را تحمل نمی کنید؟

 

برای دو دقیقه دیگر ، می خواهم لیستی از مواردی تهیه کنید که:

 

شما را تحریک یا ناامید می کند (به عنوان مثال ، تأخیر در حمل و نقل عمومی ، سرویس دهی به مشتری ضعیف ، افراد منفی یا بی احترامی) ،

شما را خشمگین کنید (به عنوان مثال: بی عدالتی نسبت به افراد ضعیف ، متجاوزان / تجاوزگرها یا منافقین)

این باعث می شود شما فوراً منفجر شوید (به عنوان مثال ، گچ گچ روی تخته سیاه).

اکنون برای بقیه روز ، واکنش خود را نسبت به همه چیز پیرامون خود تماشا کنید . وقتی احساس تحریک و عصبانیت می کنید ، ماشه را بنویسید و آن را به لیست خود اضافه کنید. سعی کنید تا آنجا که ممکن است عصبانیت را ایجاد کنید.

 

این به شما این امکان را می دهد تا از محرک هایی که شاید تاکنون به آنها توجه نکرده اید آگاهی داشته باشید و هر روز ممکن است دوباره اتفاق بیفتد. چیزهایی که لزوماً شما را عصبانی نمی کنند ، اما مطمئناً شما را تحریک و ناامید می کنند.

 

فراتر از آن ، شما همچنین باعث تحریکات عمیق تر خواهید شد که روی آنها بسیار لمس می کنید. برخی از افراد یا موقعیت هایی که می توانند شما را فوراً عصبانی کنند زیرا خلاف ارزشهای شما هستند. به عنوان مثال ، برای حمایت از افراد منافق / دروغین در یک بحث ، یا افرادی که همیشه دیر وارد می شوند.

 

تهیه این لیست به شما امکان می دهد مواردی را که موجب عصبانیت شما می شود ، بخصوص مواردی که خلاف بالاترین ارزش های شما هستند ، بشناسید. این به شما امکان می دهد موقعیت هایی را که شما را از خود دور می کند پیش بینی کنید ، سپس بتوانید با وجدان بیشتری با آنها برخورد کنید.

 

مرحله 3: محرکهای عصبانیت خود را بیرون بیاورید

عصبانیت ماشه

 

"هر چیزی که باعث نارضایتی دیگران شود ، می تواند ما را به شناخت بیشتر در مورد خودشان سوق دهد." - کارل گوستاو یونگ

 

پس از ایجاد لیست عصبانیت ، از طریق هر یک از این محرک ها حفر کنید تا دلایل پنهان آنها را دریابید .

 

از این تمرین استفاده کنید تا دریابید که چرا یک وضعیت خاص شما را عصبانی می کند. برای هر محرک ، از خود بپرسید "چرا این باعث عصبانیت من می شود؟"

 

جواب را روی یک تکه کاغذ ضبط کنید و این سؤال را تکرار کنید تا به لحظه معروف تحقق برسید (وقتی دلیل خشم خود را پیدا کردید). این علت کشف شده منبع عصبانیت شماست.

 

به عنوان مثال ، تصور کنید که بعد از انجام مرحله 2 ، متوجه می شوید که خشم شما ایجاد شده است: الف ) صحبت کردن با افراد بی ادب و ب ) دیدن افراد مسن مورد آزار قرار گرفته است. بیایید هر کدام را جداگانه حفاری کنیم

 

مثال 1: صحبت با افراد بی ادب

"چرا برخورد با افراد بی ادب مرا عصبانی می کند؟"

⇒ از آنجا که آنها نفرت انگیز هستند.

"چرا این باعث عصبانیت من می شود؟"

⇒ زیرا آنها بی احترامی می کنند.

"چرا این باعث عصبانیت من می شود؟"

⇒ از آنجا که احساس بی ارزش بودن می کنم ، به پایین نگاه کردم.

"چرا این باعث عصبانیت من می شود؟"

⇒ از آنجا که این مرا از کودکی به من یادآوری می کند ، وقتی بچه های مدرسه به من احترام نمی گذاشتند. آنها به من توجه نکردند ، و حتی بدون هیچ دلیلی مرا سرگرم کردند. در آن زمان احساس می کردم کاملاً احمقانه و بی فایده است.

در اینجا ، متوجه می شوید که آنچه شما را نسبت به افراد بی ادب عصبانی می کند ، مربوط به دوران کودکی شما است ، هنگامی که تقریباً با همکلاسی های خود رفتار می کردید. در این حالت ، آن عامل اصلی عصبانیت شما است.

 

مثال 2: دیدن سالمندان مورد سوء استفاده قرار می گیرند

"چرا دیدن افراد مسن با بدرفتاری من را عصبانی می کند؟"

⇒ زیرا این عمل ظلم است.

"چرا این یک ظلم است؟"

⇒ از آنجا که سالمندان ضعیف هستند. آنها باید محافظت شوند ، مورد سوء استفاده قرار نگیرند.

"چرا دیدن آنها مورد آزار و اذیت من مرا عصبانی می کند؟"

⇒ از آنجا که به من یادآوری می کند که باید از افراد بی دفاع محافظت شود ، اما این در واقعیت نیست.

"چرا این باعث عصبانیت من می شود؟"

⇒ چون زمانهایی وجود داشت که احساس درماندگی می کردم اما هیچ کس از من محافظت نمی کرد.

در اینجا ، متوجه شدید که عصبانیت شما نسبت به افرادی که بدرفتاری با سالمندان انجام می دهند ، مربوط به زمانهایی است که شما هیچ کمکی دریافت نکردید ، حتی اگر به آن احتیاج دارید.

 

این دلیل واقعی عصبانی شدن است که می بینید افراد مسن مورد آزار و اذیت قرار می گیرند (بیش از همه دلایلی که قبلاً ذکر شد).

 

باعث خشم و وقایع گذشته می شود

همانطور که در هر دو مورد از خشم اکتشاف کردید ، می توانید به یک رویداد گذشته برگردید ، همانطور که در دو مثال بالا چنین کردیم.

 

بنابراین ، رفتار شما نشان می دهد که از یک اتفاق گذشته ناراحت و عصبانیت خود را حفظ کرده اید . این نارضایتی و عصبانیت هرگز برطرف نشده است ، به همین دلیل شما در این شرایط که شبیه به این اتفاقات گذشته است ، همچنان احساس عصبانیت می کنید. رویدادهایی که مدتهاست به پایان رسیده است.

 

که ما را به مرحله بعدی می رساند ، که ...

 

مرحله چهارم: خود را از عصبانیت رها کنید

آزاد از عصبانیت

 

"بخشش مانند آزادی یک زندانی است ، پس فهمید که آن زندانی تو بودی." - لوئیس سمدیس

 

اکنون که منشأ ماشه عصبانیت خود را کشف کرده اید ، زمان آن رسیده است که آن را آزاد کنید.

اولین قدم شناسایی بی عدالتی ها یا نارضایتی هایی است که هنوز هنگام فکر کردن به این رویداد گذشته احساس می کنید .

 

به عنوان مثال تصور کنید که یکی از دوستانتان سال گذشته وعده ای را که به شما داده است شکست ، و هنوز هم وقتی امروز در مورد آن فکر می کنید احساس تلخی می کنید. چرا هنوز او را عصبانی می کنید؟ چه توبیخی برای او دارید؟

 

شاید شما عصبانی باشید زیرا او آنچه را که وعده داده است نکرد. شاید شما عصبانی باشید زیرا او انتظارات شما از او را برآورده نکرد. شاید شما عصبانی باشید زیرا او فردی نیست که شما فکر می کردید.

 

شاید هم چیزی که شما را عصبانی کرده است به این دلیل باشد که فکر می کنید ارتباط ویژه ای به اشتراک گذاشته اید. و این که شما دوست داشتید که او با یادآوری و احترام به قول او ، به دوستی تان اهمیت بیشتری دهد.

 

از آنجا روی انتقادات خود یک بار کار کنید.

 

اگر از دوست خود به خاطر عدم تحقق وعده خود عصبانی هستید ، از خود بپرسید: چرا چنین انتظاراتی از او دارید؟ چرا تحقق این قول را آنقدر ارزش دارید؟ آیا او یک دوست خوب یا بد است ، فقط به این دلیل که آنچه را که انتظار دارید او انجام دهد انجام نداده است؟ آیا با او صادق و منصف هستید و او را بر اساس این معیار ارزیابی می کنید؟

 

اگر از دوست خود عصبانی هستید زیرا فکر می کند برای تحقق وعده خود اهمیت کافی به شما نمی دهد ، از خود بپرسید: آیا واقعاً این است که او هرگز شما را به عنوان یک شخص در نظر نگرفته است دوست؟ یا این فقط نتیجه گیری شماست؟ به نظر شما چگونه او این دوستی را می بیند؟

 

با تعمیق توهین ها ، با فرضیات و عقاید خود روبرو شوید. اکثر این شکایات نتیجه خطایی در تفکر شماست یا اینکه شما یک بررسی کلی از اوضاع ندارید. وقتی عنصر معیوب را در تفکر خود کشف می کنید ، و باعث شد که فکر کنید ، پس سریع عصبانیت خود را آزاد می کنید.

 

مرحله 5: از ایجاد خشم جدید متوقف شوید (خود را از روابط خود رهایی دهید)

صلح از درون می آید. به دنبال آن در خارج نباشید. " - بودا

 

همانطور که با عصبانیت های "قدیمی" گذشته خود سر و کار دارید ، همچنین قول دهید که خشم جدیدی را در ذهن خود ایجاد نکنید .

 

این بدان معناست که اگر با موقعیت هایی روبرو هستید یا افرادی که ارزش های شما را نقض و ناراحت می کنند ، عصبانی نشوید. بپذیرید که همه چیز حداقل آن زمان که شما می خواهید نیست . بپذیرید که بین واقعیت و آنچه می خواهید اختلافاتی وجود دارد. سپس روی یافتن یا حتی ایجاد راه حل ها تمرکز کنید .

 

ممکن است ما باور داشته باشیم که حق داریم احساس عصبانیت کنیم ، اما پس از آن این است که به خودمان اجازه دهیم  که به جای تأملات ، توسط واکنشها هدایت شوند . یک راه ممکن دیگر غیر از عصبانیت یا نادیده گرفتن عصبانیت ما وجود دارد: اصلاً عصبانیت نیست .

به چالش کشیدن مردان

وقتی عصبانی هستید ، مانند دیوانه ای هستید که کاپشن تنگ و باریکی پوشیده است که بنزین را روی آن انداخته و سپس مشتعل شده است. شما بی قرار و تلاش می کنید تا با شعله های آتش در بالای مخزن خود به دیگران صدمه بزنید - و احتمالاً در این مرحله به یک یا دو نفر آسیب می رسانید - اما تنها کسی که در نهایت صدمه می بینید خودتان هستید .

 

برای از بین بردن دائمی عصبانیت از زندگی خود ، باید تصمیم بگیرید که عصبانی نشوید ، همزمان با اینکه به تدریج عصبانیت گذشته خود را از بین می برید. یعنی رها کردن پیوندهای گذشته . این بدان معنا نیست که انتظار ندارید مردم مطابق انتظارات شما عمل کنند . به معنای یادگیری پذیرفتن این است که زندگی یک رودخانه طولانی و آرام نیست و این یکی از خصوصیات آن اس